اصلاعات فیلم: کارگردان:سعید سهیلی،نویسنده:مهدی علی میرزائی،بازنویسی:سعید سهیلی،نگارش نهایی:مهدی نژاد محمدیان،سعید سهیلی،مدیر فیلمبرداری: تورج منصوری،تدوین:کاوه ایمانی،موسیقی:ناصر چشم آذر،طراح صحنه و لباس: عباس بلوندی،طراح گریم:مهری شیرازی،صدابردار: آرش برومند،صداگذار: فرامرز ابوالصدق،مدیرتولید: رضا نوروزی،برنامه ریز: علی افشین راد،دستیار کارگردان: علی مردانه،منشی صحنه: بهناز تاجیک،عکاس: صبا سهیلی، بازیگران: حمید فرخ نژاد،پولاد کیمیایی،ساعد سهیلی،نیوشا ضیغمی،سحر قریشی،میرطاهر مظلومی،اصغر سمسارزاد،سینا سهیلی،بهزاد اشکان،گیتی معینی،ناصر گیتی جاه،یاشا دولت پناه و جمشید هاشم پور،تهیه کننده: سعید سهیلی
خلاصه داستان:سه جوان جنوب شهری است که برای به دست آوردن پول دست به کار خطرناکی میزنند..
چند روز بیشتر به پایین آمدن کرکره اکران دومین فیلم تقریبن توقیف شده ی اکران نوروز باقی است که نقد و بررسی این فیلم را در کافه آغاز می کنیم.
سعید سهیلی که با فیلم خوبی چون مردی شبیه باران خود را به عنوان یک کارگردان صاحب اندیشه و سبک معرفی کرده بود، هر سال که از سال 75 دور میشویم بیشتر استعداد فیلمسازی اش را برای ساخت فیلم هایی که به راستی فیلم نیستند و تنها بدرد نمایش خانگی آنهم در دور هم های جمعه فامیلی می خورد می سوزاند. -به فهرست چارچنگولی،چهار انگشتی-ازدواج در وقت اضافه و… نگاهی بیندازید!-
داستان یک نگاه انتقادی به وضع موجود تقابل مذهب با مدرنیته و نگاه غلط حکومت به جوانان و به عکس، سعی در زدن به میخ و نعل همزمان می کند. اصولن در روابط انسانی بین کاراکتر های فیلم، داستانک ها و داستان اصلی اول-پول از اخاذی درآوردن- و داستان اصلی دوم-به یک مرد متجاوز درس عبرت دادن- هیچ منطق خاصی نمی بینیم و دلیل محکمی برای همراهی شخصیت زن فیلم-باز هم ستم کشیده و مورد آزاد جنسی واقع شده- با تیم حاج عباس مشاهده نمیکنیم.
داستان خوب آغاز می شود تا دقیقه ی 25 هم ریتم تند و تدوین خوب کاوه ایمانی به جذاب شدن فیلم و سکانس های بعضن زائد کمک می کند اما از دقیقه 30 به بعد فیلم از نفس می افتد و غرق در ایده ی اولیه در حال تقلا برای رسیدن به موضوع و داستانی است ماهاراجایی-هندی- که برای آن ایده ی بکر را هم قربانی می کند. این فیلم با کمی وسواس بیشتر و داستان بر طبق همان ایده -گشت ارشاد قلابی- و روابط بین انسانها و نشان دادن خودمان به خودمان می توانست حرف های بسیار جدی پس ِ شوخی بزند و بسیار موفق تر از این ملغمه ای باشد که از یک نام و ایده و پلاک اغاز میشود در آخر پایان بندی به سبک ایرج قادری-فیلمقارسی- تحویل تماشاچی می دهد که باز هم در نمی آید، اشفته بازار ذهن کارگردان برای پایان بندی فیلم که اصولن منطقی بین روایط های موازی و ایده ی اولیه مشاهده نمیشود.
از نقاط قوت این فیلم می توان به فیلمبراری تورج منصوری و تدوین کاره ایمانی و کارگردانی خود سهیلی اشاره کرد. بازی خوب و روان و باور پذیر حمید فرخ نژاد که نشان داده طی این سالها بازیگری است که باید به او و هنرش احترام گذاشت.
و مهمترین نقطه ضعف این فیلم -با این مماشاتی که با شوخی های گزنده اش شده و باعث تعجب است- ایده ی خوب اما ایده پردازی و قصه نویسی و فیلمنامه بسیار ضعیف و سوزاندن یک فرصت تاریخی دیگر در سینمای از نفس افتاده ی ما.
-روز بعد نقد وبررسی انتهای خیابان هشتم را در کافه پیانو از دست ندهید…-